به گزارش «راهبرد معاصر»؛ این روزها مقایسه عملکرد دولت فعلی با دولت پیشین در زمینه سیاست خارجی به ویژه در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی متداول شده است که با انتشار اظهارنظر مقام های دولت پیشین و قیاس با موارد مشابه فعلی، استنتاج مورد نظر تولید کنندگان محتواها انجام می شود. در یکی از این قیاسهای ضمنی، صحبتهایی از محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق و علی باقری کنی، مذاکره کننده ارشد کشورمان مورد توجه قرار گرفته است. در سویی فیلمی قدیمی از ظریف در شبکههای اجتماعی فراگیر شد که وی در آن منتقدانش را به ناتوانی در نوشتن متن توافق متهم میکند و خطاب به آنها می گوید «آقایانی که به ما می گویند متن توافق را نخواندهایم بیایند نشان دهند خودشان فقط دو صفحه متن توافق نوشتهاند؟!».
در سوی مقابل، هفته گذشته اظهارات علی باقری در رسانه ملی که به سال ۱۳۹۷ بازمیگردد، بازتاب یافت که گفته بود: «... وقتی میگوییم فقط میخواهم تنش را از بین ببرم، باید امتیاز بدهم. به عقیده من تنش زدایی برای دوست است و در برابر دشمن باید تهدیدزایی داشته باشیم. اساساً به نظر من نگاه تنشزدایی، منفعلانه است که در نهایت به تحلیل هویت ملی منتهی خواهد شد و هیچ چیزی از ما باقی نخواهد ماند.»
با ذکر این مقدمه باید تلاش کرد فارغ از گرایشهای جناحی و متعصبانه، رویکردی بیطرف و حتیالمقدور علمی به تفاوتهای رویکرد ظریف و باقری در قبال موضوع سیاست خارجی و نگاه به غرب انجام شود. در همین راستا این موضوع از چند وجه مورد بررسی قرار میگیرد؛
وجه نظری
از منظر نظریههای روابط بینالملل به نظر میآید ظریف به دیدگاههایی مثل نئولیبرالیسم، سازه انگاری و ایدهآلیسم معتقد باشد، وی به تازگی در جمع دانشجویان و اساتید گفت، امنیت سازی جهان مبتنی بر روایتهاست و روایت ها تعیین کننده هستند.
تفکر ظریف ادامه تفکرات دو جریان اصلاحطلب و کارگزاران درباره سیاست خارجی است؛ از حلقه کیان گرفته تا حلقه نیاوران، به طور متناوب نظریات لیبرالیسم پیرامون سیاست خارجی را پذیرفتند و در عمل به کار بستند
همچنین وی به نقش هالیوود در بازنمایی صهیونیسم و غرب می پردازد و به طور ضمنی ایران را در زمان حال بازنده جنگ روایتها میداند؛ موضوعی که به زعم وی در دولت قبلی وجود نداشت. ظریف در عین حال به دیپلماسی و گفت و گو خوشبینی زیاد دارد و معتقد است اگر دیپلمات ماهر باشد، دیپلماسی باعث پیشبرد اهداف سیاست خارجی خواهد شد. او درباره تضمین دیپلماسی برای بار دوم به روایتسازی می پردازد و میگوید: تضمین در روابط بینالملل این است که شما روایتی بسازید که برای طرف تخطی را هزینه زا کند. کاری کنید علیه ترامپ ۱۱۰ رأی جمع شود، نه اینکه شما را ببرد آنجا علیه شما قطعنامه صادر کنند.
وزیر امور خارجه سابق کشورمان پیشتر نیز در راستای چنین برداشت خوشبینانهای از نظام بینالملل، امضای جان کری، همتای سابق آمریکایی خود را تضمین برجام دانسته بود. تفکر ظریف ادامه تفکرات دو جریان اصلاحطلب و کارگزاران درباره سیاست خارجی است؛ از حلقه کیان گرفته تا حلقه نیاوران، به طور متناوب نظریات لیبرالیسم پیرامون سیاست خارجی را پذیرفتند و در عمل به کار بستند.
در این نوع از تلقی لیبرال از جهان، نیروی نظامی گرچه اهمیت دارد، اما در حفظ امنیت ملی در اولویت قرار نمیگیرد. توییتی جنجالی که گفته بود «دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست، نه موشکها...» در زمان خود بیانگر اعتقاد راسخ به اینگونه نظرات بود.
در نقطه مقابل، چنین بر میآید علی باقری به واقعگرایی و نوواقع گرایی در نظام بینالملل اعتقاد دارد. او نماینده بخشی از نظام جمهوری اسلامی ایران است که صیانت از امنیت ملی و تمامیت ارضی را اولویتهای اساسی تلقی میکنند و آن را در گرو ارتقا توان دفاعی و بازدارندگی میدانند.
پیشتر سعید جلیلی، از همفکران باقری گفته بود «میگویند دشمن را تحریک نکنید تا تنش ایجاد نشود؛ انفعال در برابر دشمن از همه چیز تنشزاتر است. هیچ عاملی به اندازه تردید در دفاع از حقوق کشور موجب تهدید دشمن نمیشود، سیاست درست، تهدید زدایی است».
وجه تاریخی و تجربی
گذشته از تئوریها، تفاوت دیگر طرز فکر ظریف با علی باقری در ارجاع به تجربیات و تاریخ است. یکی از همفکران ظریف در زمینه سیاست خارجی، در مقدمه یکی از مقالات خود با عنوان «مفهوم قدرت و عملکرد سیاست خارجی؛ مقایسه چین و ایران» مینویسد: ... ایران در سیاست خارجی خود موفق شده تا از تمامیت ارضی کشور حراست و همچنین از نظام سیاسی کشور صیانت کند؛ اما سیاست خارجی ایران وارد مراحل بعدی یعنی تولید ثروت و قدرت نشده است و به این صورت، سیاست خارجی صرفاً در حوزه های امنیتی عمل کرده و به حوزه های اقتصادی، تجاری، صادرات گسترده، بازارهای فناوری و سرمایه وارد نشده است.
با توجه به این موضوع، آنها معتقدند سیاست خارجی موفق آن است که در راستای بهبود اقتصاد و رفاه اجتماعی باشد و در این راستا چین، ژاپن، کره جنوبی و حتی آلمان را به لحاظ تاریخی مثال میزنند. همفکران علی باقری به نمونههای دیگری مینگرند که با غافل شدن از موضوع امنیت در سیاست خارجی و وابستگی به خارج، کشور خود را به نابودی کشاندند؛ سقوط اتحاد جماهیر شوروی در دوران گورباچف، سرنوشت دردناک افغانستان پس از 20 سال وابستگی به غرب و نمونه روشن این روزها، یعنی اوکراین در این راستا هستند .
همفکران علی باقری به نمونههای دیگری مینگرند که با غافل شدن از موضوع امنیت در سیاست خارجی و وابستگی به خارج، کشور خود را به نابودی کشاندند
امام خمینی (ره) درباره ماهیت رابطه با بیگانگان میفرمایند: خیال نکنید روابط ما با آمریکا و روابط ما با نمیدانم شوروی و روابط ما با اینها چیزی است که برای ما صلاح به همراه دارد. این مانند رابطه بره با گرگ است. رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست، اینها میخواهند از ما بدوشند، اینها نمیخواهند به ما چیزی بدهند.
به اعتقاد نگارنده، حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران که پس از یک دوره 200 ساله از دست دادن آب و خاک، بعد از انقلاب اسلامی دوباره برقرار شده، ناشی از غلبه نگاه نوعی باقری نسبت به سیاست خارجی کشور بوده است. درواقع قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این امکان را فراهم میآورد تعیین خط مشیهای کلان کشور ازجمله امور امنیتی، نظامی و تصمیمات کلی سیاست خارجی خارج از تصمیمات دولتها باشد. اینک پس از گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی، عملکرد امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی، در قیاس با مثلاً عملکرد اقتصادی آن که بیشتر در اختیار دولتها بوده، بیانگر نکات و آموزههای مهمی است.